اولین شرط در یک ازدواج موفق این است که ما هرگز نباید تلاش کنیم همسرمان را تغییر دهیم. این شاید ساده به نظر برسد، اما ریشه بسیاری از اختلافات بین زوجها، نادیده گرفتن همین اصل است. متأسفانه اکثر زوجها هنگام مراجعه به مشاور، مجموعهای از شکایات و انتقادات از طرف مقابل خود را مطرح میکنند. در نهایت، خواستهی نهاییشان این است که طرف مقابل تغییر کند؛ به این معنا که همانگونه رفتار کند که آنها درست میدانند.
در واقع بسیاری از افراد، بهصورت پنهانی یا آشکار از مشاور میخواهند که به آنها بگوید «چگونه کاری کنیم تا همسرمان تغییر کند؟». اما باید بدانیم که اساس روشی که ما پیشنهاد میدهیم، این نیست. در این رویکرد، تمرکز اصلی بر خود فرد است، نه بر همسرش.
من باید تغییر کنم، من باید انتخاب کنم و مسئولیت افکار، احساسات، گفتار و رفتار خود را بپذیرم. ما در این رویکرد فرض میکنیم که همسرمان قصد تغییر ندارد و هیچ اقدامی در این مسیر نخواهد کرد. با این فرض پیش میرویم چون باور داریم که هر کسی فقط خودش را میتواند تغییر دهد، آن هم زمانی که واقعاً بخواهد.
تغییر نیازمند آگاهی، تلاش و پشتکار است. بدون زحمت و تمرین، تغییری اتفاق نخواهد افتاد. نکته جالب این است که وقتی من تغییر میکنم و بدون فشار و کنترل، الگوی رفتاری جدیدی را در پیش میگیرم، اغلب همسر نیز ناخودآگاه تحت تأثیر این تغییر قرار میگیرد و قدمهایی برای بهبود برمیدارد. اما اگر هم چنین اتفاقی نیفتد، باز هم این من هستم که انتخاب میکنم چگونه با چنین شرایطی برخورد کنم: بمانم یا نمانم، چه واکنشی نشان دهم و چه رفتاری را در پیش بگیرم.
پیش از هر تصمیمی، مهم است که با خودمان صادق باشیم. آیا تمام تلاش خود را کردهایم؟ آیا قضاوتهای شتابزده نداشتهایم؟ این صداقت درونی، نقطه آغاز بسیاری از تصمیمگیریهای سالم در زندگی مشترک است.
در فرآیند مشاوره و زوجدرمانی، گاهی عواملی مانند اعتیاد، اختلالات شخصیتی یا بیماریهای روانی دیده میشود که اختلاف را تشدید میکنند. اما در بسیاری از موارد، ریشه اختلافات در نداشتن مهارتهای خاصی است که ما آنها را با عنوان «مهارتهای زندگی» میشناسیم.
مهارتهای زندگی همان فوت کوزهگریاند؛ اصولی که ممکن است به ظاهر ساده باشند اما در عمل، تفاوتهای عمیقی ایجاد میکنند. همه ما کموبیش این اصول را میدانیم، اما در توجه به جزئیات، دچار کمکاری میشویم. این جزئیات همانند ادویههای ظریف غذا هستند. مقدارشان کم است، اما طعم کل غذا را عوض میکنند.
در زندگی زناشویی هم همینگونه است. نکات کوچکی وجود دارد که اگر نادیده گرفته شوند، صمیمیت را کمرنگ میکنند و اگر به آنها توجه شود، زندگی را گرمتر و دلنشینتر خواهند کرد.
مهارتهای زندگی قابل یادگیری هستند. هر فردی میتواند با تمرین و تکرار، آنها را در زندگیاش به کار ببندد. فرق میان «دانش» و «مهارت» همین است. دانش، صرفاً آگاهی از یک مفهوم است، اما مهارت، کاربرد آن آگاهی در عمل است.
تنها راه تبدیل دانش به مهارت، تمرین و تکرار است. مانند کسی که رانندگی میآموزد؛ در ابتدا پر از استرس و اشتباه است، اما با تمرین، رانندهای ماهر میشود. مهارتهای زندگی نیز چنین هستند: ابتدا دشوار، اما با تکرار، تبدیل به بخشی از شخصیت فرد خواهند شد.
من بارها در مشاورهها شاهد بودهام که زوجهایی تنها با آموختن همین مهارتها، تحولی بنیادین در روابط خود ایجاد کردهاند. به این فرآیند «غنیسازی روابط زوجین» میگوییم.
در این مسیر، یک اصل روانشناسی رفتاری را مدنظر داریم: هر رفتاری یک پیامد دارد. اگر پیامد منفی باشد، رفتار کاهش مییابد؛ اگر پیامد مثبت باشد، تکرار آن بیشتر میشود.
پس اگر میخواهید همسرتان رفتارهای مثبت بیشتری نشان دهد، به جای تمرکز بر رفتارهای منفیاش، رفتارهای مثبت را تقویت کنید. مثلاً اگر همسرتان یکبار زودتر از همیشه به خانه آمد، به جای بیتوجهی، میتوانید بگویید:
حتی میتوانید با یک رفتار محبتآمیز یا برنامهریزی یک شب ویژه، این خوشحالی را عملی نشان دهید. تأکید میکنم: حتی اگر مدتها از یک رفتار مثبت گذشته، با یادآوری آن، دوباره همان اثر مثبت را میتوانید احیا کنید.
تشکر کردن یکی از سادهترین ولی مؤثرترین مهارتهای زندگی مشترک است. متأسفانه بسیاری از افراد فکر میکنند چون کاری وظیفه همسرشان بوده، نیازی به تشکر نیست. یا نگرانند که اگر تشکر کنند، همسرشان «پررو» میشود!
این باورها بسیار مخرباند. تشکر بابت هر کار کوچک یا بزرگ، حتی اگر از روی وظیفه باشد، پیوند عاطفی بین زوجین را تقویت میکند. نوع تشکر هم مهم است. سعی کنید متنوع، خلاقانه و صمیمی باشد. اگر هم نمیتوانید خلاق باشید، حداقل با یک جمله ساده و صادقانه، قدردانی خود را ابراز کنید.
مثلاً به جای اینکه همیشه فقط بگویید: «دستت درد نکنه»، میتوانید بگویید:
این جملات تأثیرگذاری بیشتری دارند چون از دل برآمدهاند و حس واقعی شما را منتقل میکنند.
زندگی روزمره نیاز به نوآوری دارد. همانطور که در ظاهر، پوشش، دکور خانه یا حتی نوع آرایش خلاقانه عمل میکنید، در رفتار و گفتار هم باید تنوع و خلاقیت داشته باشید.
در سلام کردن، خداحافظی، ابراز علاقه، روابط جنسی، و حتی گفتوگوهای ساده روزانه میتوانید خلاقیت داشته باشید. این رفتارهای نو، مانع تکرار و روزمرگی میشوند و انرژی مثبتی در رابطه ایجاد میکنند.
فرض کنید همسرتان از خانه بیرون میرود. به جای خداحافظی خشک و ساده، بگویید:
یا وقتی همسرتان وارد خانه میشود، با یک جمله ساده و صمیمی:
این جملات ساده، اما عمیق و تاثیرگذار هستند. هنر زندگی مشترک، همینجاست؛ در کلمات ساده و رفتارهای کوچک، اما معنادار.