اضطراب در کودکان اغلب با افکار منفی و نگرانکننده همراه است. این افکار که گاهی مکرر و مزاحماند، میتوانند احساس ناایمنی، ترس و نگرانی دائمی را در کودک بهوجود بیاورند. به همین دلیل، شناسایی و جایگزینی این افکار یکی از مؤثرترین روشها برای کاهش اضطراب در کودکان است.
در این مقاله میخواهیم ببینیم افکار منفی در کودکان چطور شکل میگیرند، چه تاثیری بر سلامت روان آنها دارند و والدین چگونه میتوانند به کودکشان کمک کنند که افکار منفی را با افکار مثبت جایگزین کند.
کودکان مضطرب اغلب ذهن فعالی دارند و در موقعیتهای مختلف بهجای مشاهده واقعیت، به سناریوهای ترسناک یا نگرانکننده فکر میکنند. این افکار ممکن است ناشی از تجربههای قبلی، الگوهای خانوادگی یا حتی شنیدههایی از دیگران باشد.
مثلاً کودکی که مادرش دیر به خانه برگشته، ممکن است تصور کند که اتفاق بدی افتاده یا والدینش او را فراموش کردهاند. این افکار، حتی اگر واقعیت نداشته باشند، باعث افزایش ضربان قلب، تعریق، دلدرد و بیقراری میشوند.
کودک توانایی درک پیچیدگی موقعیتها را مثل بزرگسالان ندارد. اگر افکار نگرانکننده در ذهنش باقی بمانند، به تدریج به باورهای اصلی او دربارهی دنیا، خود و دیگران تبدیل میشوند. جایگزینی افکار به کودک یاد میدهد که یک موقعیت را میتوان از زاویهای دیگر هم دید. این مهارت ساده ولی کاربردی، نقش مؤثری در پیشگیری از اختلالات اضطرابی در آینده دارد.
والدین یا مراقبان کودک میتوانند در موقعیتهایی که کودک مضطرب میشود، با گفتوگویی ساده اما آگاهانه به او کمک کنند افکار منفیاش را شناسایی و با افکار مثبت جایگزین کند.
برخی از رایجترین افکار منفی کودکان مضطرب عبارتاند از:
این افکار اغلب نتیجهگیریهایی کلی و افراطی هستند که کودک در ذهن خود میسازد. با آموختن مهارت «تفکر جایگزین»، میتوان به او کمک کرد این نتیجهگیریها را به چالش بکشد.
گاهی افکار منفی کودک ریشهدار هستند و تنها با گفتوگو حل نمیشوند. در این مواقع مراجعه به مرکز مشاوره کودک میتواند بسیار کمککننده باشد. یک کارگاه روانشناسی یا جلسات مشاوره تخصصی به کودک کمک میکند مهارتهای تنظیم هیجانات، مدیریت اضطراب و تغییر افکار را یاد بگیرد.
کودکان مضطرب نیاز دارند دیده، شنیده و درک شوند. افکار منفی میتوانند دنیای ذهنی آنها را به دنیایی پر از ترس و نگرانی تبدیل کنند. اما با آگاهی، همراهی والدین، تمرینهای ساده و گاهی مداخلات تخصصی، میتوان به کودک یاد داد که نگاهش به دنیا را تغییر دهد.
هرچه زودتر این مهارتها در ذهن کودک نهادینه شوند، احتمال بروز اختلالات روانی در آینده کمتر خواهد بود.